حرف زدن بوسیله نوشتن
یکی از مهم ترین ابزارهای ارتباطی ما با آدم ها، حرف زدن هست که میتونه دنیایی از معنا رو به طرف مقابل منتقل کنه.
ما با حرف زدن، درخواست می کنیم، خواهش می کنیم، خوشحالی و ناراحتیمون رو ابراز می کنیم، توضیح میدیم و ….
حالا بریم سراغ اینکه چطوری حرف زدنمون رو اندازه گیری و تحلیل کنیم.
اندازه گیری حرفایی که میزنیم
توان مغزی افراد و میزان دانش و خلاقیت شون باهم متفاوت هست.
بنابراین نمیشه فقط یه عدد معرفی کرد که مثلا هرکس از فلان مقدار کلمه بیشتر در روز حرف بزنه، پرحرفی محسوب میشه.
بلکه باید معیاری رو تعریف کنیم که وابسته به توانایی خود فرد باشه.
یعنی اول حساب کنیم چند درصد حرفایی که یه نفر میز نه براساس تشخیص خودش حرف مفت حساب میشه.
ساده ترین راه اینه از فرد بخوایم همان حرفها رو که گفته روی کاغذ بنویسه. آدم ها معمولا وقتی بخوان مطلبی رو بنویسن،
چون اونو جلوی چشم خودشون میبینن و میدونن که دیگران هم اون رو خواهند دید و بیشتر در بیان مطلب شون دقت می کنن.
پیشنهاد اینه که هر فردی برای خودش مقدار ساعت هایی رو که در طول روز حرف میزنه،
تخمین بزنه تا بتونه متوجه بشه که به طور میانگین در طول روز چقد حرف میزنه.
بعد معادل همان زمان رو سعی کنه درباره همون مطالبی رو که در طول روز حرف زده، مطلب بنویسه.
برای اینکه بشه میزان نوشته رو با میزان حرف زدن مقایسه کرد، از ضریب تبدیل استفاده میکنیم.
آدما به طور میانگین 120 کلمه در دقیقه حرف میزنن و هر کلمه هم بضورت متوسط 4تا کاراکتر داره.
به صورت تقریبی صحبت افراد رو اگه بخوایم با نوستن مقایسه کنیم،
هر ساعت صحبت کردن معادل 16 صفحه نوشتن متن متوسط هست.
فرض کنین که یه نفر در طول روز 3ساعت حرف زده، که البته با استانداردهای امروزه آدم کم حرفی به حساب میاد.
اگه این فرد 3 ساعت بشینه و درباره همون موضوعی که حرف زده، بنویسه،
میتونه مقایسه کنه که در هر ساعت چند کلمه و یا چند صفحه مطلب نوشته.
اگه تعداد کلماتی که به طور معمول تو یک دقیقه حرف میزنه رو هم حساب کنه،
نتیجه دقیق تری میشه به حساب آورد.
بعد نسبت تعداد کلمه هایی رو که میشه در یه دقیقه حرف بزنه رو به تعداد کلماتی که می تونه بنویسه، حساب کنه.
اگه این نسبت یک بود، میتونه اون چیزی رو که حرف زده، محصول ظرفیت دانش و استعداد خودش حساب کنه.
بارمعنایی کلمه ها
بارمعنایی کلمه ها
کلمات قطبیت دارن و میتونن مثبت، منفی و حتی خنثی باشن که شدت هرکدوم هم متفاوت هست.
بار معنایی برای یه کلمه تعریف میشه و به این معنی هست که اون کلمه،
در فضایی که گفته میشه یا شنیده میشه یا خونده میشه،
چه تداعی های فرهنگی و چه تداعی های احساسی ای ایجاد میکنه.
اگر از مطالعات پیچیده زبان شناسی بگذریم!
در ادبیات روزمره و گفت و گوهای درسی و دانشگاهی، همین که بار معنایی کلمات
رو به سه دسته مثبت، منفی و خنثی تقسیم کنیم کافیه. برای مثال:
بار معنایی کلمه “زیرک” در مقایسه با واژه “زرنگ” باری بسیاری از ماها که فارسی زبان هستیم، مثبت تره.
و یا کلمه “کُند” دارای بار معنایی منفی هست در حالی که واژه “آرام” دارای بار معنایی مثبت است.
معادل بار معنایی در زبان انگلیسی
معادل بار معنایی در زبان انگلیسی
در زبان انگلیسی برای مفهوم بار معنایی، از واژه Connotation استفاده می کنند
این واژه در مقابل Drnotation قرار می گیره.
Denotation به معنای صریح، ساده و ظاهری کلمه اشاره می کنه
Connotation به این مساله اشاره میکنه که چه مفاهیم،
احساسات و حاشیه های دیگه ای با اون کلمه منتقل میشه.
واژه ها و کلمه ها دارای بار معنایی متفاوتی هستن به طوری که استفاده از هر کدوم ممکنه سرنوشت آدما رو تغییر بده!
اینجا به عنوان مثال رو دو تا کلمه “تو” و “شما” تمرکز می کنیم که ممکنه ساده به نظر برسن.
معمولا وقتی با افرادی آشنا میشیم می تونیم در زمان های غیر رسمی و با بررسی موقعیت،
شرایط آقا یا خانم بودن طرف مقابل و جایگاهش، “تو” خطابش کنیم.
اما نکته قابل توجه اینه که استفاده نامناسب از کلمه “تو” مخصوصا در محاوره های امری و دستوری میتونه باعث واکنش های شدید اطرافیان بشه.
واژه “تو” بطور کلی بر اساس تحقیقات باعث ایجاد نوعی احساس منفی در افراد میشه و برعکس کلمه “شما” نوعی حس مثبت و انرژی دهنده در افراد ایجاد میکنه.
تو خیلی از جرائم و اتفاقات، استفاده از کلمات مناسب و صحیح می تونه مانع از بروز فاجعه بشه،
کما اینکه براساس گزارش های موجود، ریشه خیلی از حوادث و جرم ها به پرخاشگری و سوء تفاهم های ناشی از استفاده غلط کلمه ها برمیگرده.
کلمات دارای موج انرژی مثبت و منفی هستند و استفاده بجا به ویژه در محیط کار و برخورد با همسر،
فرزند و خانواده می تونه باعث موفقیت، جلوگیری از بروز سوتفاهم و ایجاد آرامش روحی و روانی بشه.
بار مثبت و منفی کلمات
بار مثبت و منفی کلمات
کلمه ها عقیده های شکل گرفته و فکرهای گفته شده هستن.
اگر بخوایم ساده تر بگیم در واقع اون چیزی که میگیم فکری هست که گفته میشه.
کلمه ها و فکرهای ما دارای انرژی و موج قوی هستن که به زندگی و کارهای ما سر و سامون میدن.
من و تو، ما و شما میتونیم با استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت رو همه گیر کنیم
حداقل بوسیله حرف زدن این موج مثبت رو به بقیه و خودمون منتقل کنیم.
ثابت شده که کلمه های منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرسته و اونو به سمت منفی و بیماری میکشونه!
برای مثال وقتی به ما میگن ” خسته نباشی” در واقع خستگی رو یاد ما میارن و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم!
یه بار امتحان کنین! اما اگه به جای خسته نباشی، از یه عبارت مثبت استفاده بشه نه تنها انرژی از دست رفته، ترمیم میشه
خستگی جسمی مون رو از بین میره بلکه نیروی مثبت و سازنده ای رو به افراد هدیه میدیم.
میتونیم تصمیم بگیریم و از امروز به خودمون قول بدم که از به زبون درآوردن این مدل کلمه ها خودداری کنیم.
وسعی کنیم لغات منفی رو از دایره لغت های روزمره خودمون حذف کنیم تا اثرات مطلوبش رو به زودی تو زندگیمون ببینیم.
دروغ، سخن چینی، فاش کردن اسرار بقیه، نفرین، غیبت، طعنه، مسخره کردن، شکایت کردن، پرحرفی بیهوده، عیب جویی، درخواست بیجا و ….
همگی اینها آفت زبان هستن و بر نحوه صحبت کردن و روابط تاثیر میزارن و اجازه نمیدن بتونیم واژه هایی که انرژی منفی دارن رو از دایره لغاتمون حذف کنیم.
کاملا ثابت شده که که کلمه ها هم قدرت دارن و همه ما از تاثیر کلمه های منفی روی افکار و اعمال خودمون آگاه هستیم،
اما همین الفاظ و کلمات منفی می تونه سلامت ما رو تحت تاثیر منفی قرار بده.
مگر اینکه تلاش کنیم هنگام صحبت کردن در مورد خودمون از کلمات و لفظ های مثبت و مناسب استفاده کنیم.
این کلمه ها می تونن کاملا وضعیت سلامتی، زندگی و دیدگاه ما رو تغییر بدن.
کافیه احساسات تون و این قدرت منفی ناشی از کلمات منفی با هم ادغام بشه تا ببینین که چه فاجعه ای به بار میارن!!!
بله می تونن کاملا سلامتی شما رو به خطر بندازن. تا حالا دقت کردین که کلمه ها چطوری می تونن رو زندگی شما تاثیر بزارن؟
کلمه هایی که به زبون میارن یا میشنوین چه معنی و مفهومی برای شما دارن؟
و از همه مهم تر کلمه هایی که در مورد خودتون به کار می برین چه تاثیری روی شما دارن؟
با قدرت ترین کلمه ها ، کلمه هایی هستن که هر روز با خودتون تکرار می کنین.
منظور گفتگویی که روزانه با خودتون دارین.
آیا تا به حال شده دقت کنین که چطوری میتونین با خودتون صحبت کنین؟
معمولا صحبت هایی که با خودمون داریم رو هیچوقت به شخص دیگه نمیگیم.
صحبت هایی مثل من چاقم یا برای انجام این کار به اندازه کافی باهوش نیستم.
خیلی کم پیش میاد که در گفت و گوهای درونی خودمون از خودمون تعریف کنیم.
در واقع همه ما سخت ترین منتقد خودمون هستیم.
کلمه ها قدرت مند هستن و تاثیر قابل توجهی روی روح و روان ما دارن.
تا به حال شنیدین که بگین “من وقت برای ورزش کردن ندارم” یا “فقط یک کلمه که کاری نمی کنه”.
آیا معمولا میگین “خستم” یا “استرس دارم؟” کلمه هایی مثل این، همون احساس رو در شما ایجاد میکنه.
این احساسات موجب رفتارهایی از جانب شما میشه.
اگه بگین که خسته هستین، اون وقت احساس می کنین که خسته هستین.
حس خسته بودن باعث رفتارهای کند از طرف شما میشه، که به جای ایجاد انرژی، خستگی رو در شما ایجاد خواهد کرد.
چیزی که روی اون متمرکز هستین، در شما رشد میکنه.
اگر بگین که سالم نیستین، کم کم مشکلات جسمی پیدا می کنین و به دنبال اون رفتارهایی که این وضعیت رو نشان میدن در شما ایجاد میشه.
کلماتی که استفاده می کنین، مثل کدهای کامپیوتری هستن که نرم افزار ذهن شما میشن. شما با کلمه هایی که میگین، مغز خودتون رو برنامه ریزی می کنین.
اگر از نتایجی که تو زندگی می گیرین رضایت ندارین، باید برنامه ریزی نرم افزار ذهن خودتون رو تغییر بدین.
البته کشتن ویروس های این برنامه زمان میبره، اما هدف اینه که هوشیارانه تصمیم بگیریم که چی میخوایم،
از کلمات و افکار متناسب با اون هدف استفاده و بعد رفتار خودمون رو هم از روی اون افکار پیگیری کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید